موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
تحلیل آثار بالقوة آزادسازی تجاری بخش کشاورزی بر پیوندهای پسین و پیشین با استفاده از جدول داده- ستانده بههنگامشده سال 1390
1
34
FA
محمد
کیانی دهکیانی
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
سید حبیب الله
موسوی
0000-0002-6280-072X
استادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
shamosavi@modares.ac.ir
صادق
خلیلیان
دانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
10.30490/aead.2019.91240
برقراری تجارت آزاد و حذف موانع گمرکی موجب ایجاد فضای رقابتی در سطح بینالملل میشود. بنابراین این احتمال وجود دارد که با آزادسازی تجاری، فعالیتهایی که در سایه سیاستهای حمایتی شدید شکل گرفتهاند دچار مشکل شوند. بخش کشاورزی ایران در قیاس با بسیاری از کشورهای جهان و منطقه شدیداً با استفاده از ابزار تعرفه واردات حمایت میشود. از این رو، تحلیل آثار حذف تعرفه در راستای آزادسازی بخش کشاورزی و همچنین تحلیل آثار حادثشده بر پیوندهای بین بخشی ضروری مینماید. برای انجام این تحقیق میزان تعرفه واردات بخش کشاورزی تعیین گردید. بدین منظور، ابتدا معادلسازی کدهای HS با کدهای ISIC صورت گرفت و از بین 5473 قلم کالا با کد 8 رقمی HS در مجموع 210 قلم کالا برای بخش کشاورزی شناسایی شد. بعد از معادلسازی و مشخص شدن واردات بخش کشاورزی، نرخ تعرفه موزون در سال 1390 محاسبه گردید. نتایج نشان داد که نرخ تعرفه موزون بخش کشاورزی معادل 14/15 درصد است. در مرحله بعد، اثرات آزادسازی کامل تجاری بخش کشاورزی در چهارچوب جدول داده- ستانده بههنگام شده سال 1390 شبیهسازی شد. نتایج نشان داد تقاضای نهایی و ارزش افزوده در اقتصاد کشور همگام با آزادسازی تجاری بخش کشاورزی افزایش مییابد و متعاقب آن، ارزش ستانده نیز افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، پیوندهای پسین و پیشین سه زیر بخش زراعت و باغداری، پرورش حیوانات و جنگلداری کوچکتر خواهند شد. با این حال، بخشهای کلیدی اقتصاد ایران، قبل و بعد از آزادسازی تجاری بخش کشاورزی، دچار تغییر نخواهند شد. با توجه به نتایج پیشنهاد میشود آزادسازی از بخشهایی شروع شود که کمترین تغییرات را در پیوندهای پسین و پیشین از خود نشان میدهند.
موانع تعرفهای,آزادسازی تجاری,پیوندهای پسین و پیشین,جدول داده- ستانده
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91240.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91240_7d369009436ff10752fc06fac3e62432.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
کارایی برنجکاران منطقة گهرباران ساری در شرایط عدم قطعیت
35
58
FA
طاهره
رنجبر ملکشاه
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
taherehranjbar.m@gmail.com
سید علی
حسینی یکانی
0000-0003-0730-2864
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.
hosseiniyekani@gmail.com
فاطمه
کشیری کلایی
دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
fkashiri03@gmail.com
خدیجه
عبدی رکنی
دانشجوی دکتری رشته اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
abdirokni69@gmail.com
10.30490/aead.2019.91241
با توجه به اهمیت بهینهسازی استفاده از نهادهها در افزایش تولید بخش کشاورزی، در مطالعه حاضر با بهکارگیری روش تحلیل پوششی دادهها و با اعمال نوسان برای بررسی اطلاعات در شرایط عدم قطعیت، کارایی برنجکاران منطقه گهرباران ارزیابی شد. بدین منظور، برمبنای میزان ورودی و خروجی در دو وضعیت مطلوب و نامطلوب، 16 سناریو تعریف و مطابق با نتایج آن، احتمال کارایی برنجکاران منطقه در شرایط عدم قطعیت تجزیه و تحلیل شد. دادههای مورد نیاز برای انجام این پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری با 196 برنجکار منطقه، جمعآوری شد. همچنین برای شناسایی کاراترین واحدها، رتبهبندی با استفاده از نمرات کارایی انجام گرفت. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میانگین کل کارایی در چهار وضعیت اصلی، خوشبینانه، بدبینانه و 16سناریو به ترتیب 65/0، 85 /0، 53/0 و 76/0 بوده است که تفاوت بین کارایی در حالت اصلی و سایر حالتهای مورد بررسی نشاندهنده اهمیت لحاظ عدم قطعیت در محاسبه کارایی است. همچنین نتایج نشان داد که بیش از 87 درصد از برنجکاران حتی در وضعیت خوشبینانه نیز کارا نبودند. بنابراین با توجه به پایین بودن کارایی کشاورزان منطقه مورد مطالعه، بررسی علل ناکارایی آنها و بهکارگیری سیاستهای مناسب در جهت افزایش کارایی کشاورزان ناکارا بسیار مهم است. اقداماتی همچون آموزش کشاورزان با هدف افزایش عملکرد و استفاده بهینه از زمینهای کشاورزی میتواند در بهبود کارایی آنها اثرگذار باشد.
کارایی,تحلیل پوششی دادهها,عدم قطعیت,برنج,گهرباران ساری
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91241.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91241_a347778d43cbe8799238a17df5509b76.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
کارایی فنی تولید پنبه در ایران با استفاده از انواع الگوهای ویژه دادههای پانلی
59
90
FA
معصومه
رشیدقلم
دانش آموخته دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تبریز
m.rashidghalam@tabrizu.ac.ir
قادر
دشتی
استاد اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تبریز
gh.dashti@tabrizu.ac.ir
اسماعیل
پیش بهار
دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاهتبریز
pishbahar@yahoo.com
10.30490/aead.2019.91242
ارتقای کارایی محصولات کشاورزی عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار در افزایش عملکرد آنها بدون نیاز به هزینه اضافی است. از اینرو، هدف مطالعه حاضر ارزیابی کارایی فنی استانهای هدف در تولید پنبه براساس طیف گستردهای از الگوهای ویژه دادههای پانلی پارامتریک برای دوره زمانی 91-1379 است. مطابق یافتههای حاصل از تمامی الگوها، کششهای جزئی مربوط به نهادههای سم، نیرویکار و کود شیمیایی معنیدار و دارای علامت مثبت مورد انتظار است. نتایج نشان داد که به کارگیری نهادهها در ناحیه اقتصادی تولید صورت میگیرد. براساس این الگوها، استانهای خراسان، اردبیل و آذربایجانشرقی از لحاظ کارایی فنی، رتبههای اول تا سوم را به خود اختصاص دادهاند و جزء کاراترین استانها در تولید پنبه کشورند. مطالعه توزیع کارایی فنی در طول دوره مطالعه نشان داد که کارایی فنی استانها در سالهای انتهایی کاهش یافته است. وجود اختلاف بین حداقل و حداکثر کارایی استانها منعکس کننده این واقعیت است که تخصیص بهینه نهادهها و مدیریت مناسب عوامل تولید به میزان زیادی امکانپذیر است. همچنین با وجود همه مشکلات و کاستیهای موجود، الگو قرار دادن استانهای کارا برای افزایش تولید پیشنهاد میشود. از طرف دیگر،با توجه به این امر که استان اردبیل با دارا بودن آب و هوای مناسب، خاک حاصلخیز و رطوبت مطلوب از بهترین شرایط برای کشت و عملآوری بهرهمنداست، بنابراین توصیه میشود این استان نیز در اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻮاﻫﺐ ﻃﺒﻴﻌـی و اﻋﻄـﺎیی ازﺳﻮی دوﻟﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یکی از ﺷﺎﺧصﻫﺎی ﺗﻮزﻳﻊ اﻣﻜﺎﻧﺎت و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎدی و ﻏﻴﺮﻣﺎدی، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ قرارگیرد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﻛﺎرایی ﻓنی نشان داد ﻛﻪ با افزایش استفاده از ماشینآلات در تولید پنبه،ﻛـﺎرایی فنی استانها نیز افزایش ﭘﻴﺪا خواهد کرد، بنابراین استفاده بیشتر از ماشینآلات و تکنولوژیهای جدید جهت ارتقای تولید پیشنهاد میگردد. در نهایت براساس نتایج ، توصیه میشود در مطالعات آتی برای محاسبه کارایی فنی از الگوی دوازدهم، که نسخهای تعمیمیافته از سایر الگوهاست، استفاده شود.
پنبه,تابع مرزی تصادفی,تابع تولید ترانسلوگ,دادههای پانل,ناکارایی فنی پایدار و باقیمانده
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91242.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91242_4db5ffd2b3f1d0171e25779ed6a9674e.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
اولویت بندی مناطق تولیدی گندم آبی و دیم در ایران بر مبنای شاخصهای مزیت تولیدی
91
118
FA
سید شهاب
میرباقری
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهران
sh.mirbaghery@ut.ac.ir
حامد
رفیعی
0000-0002-1279-6830
استادیارگروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهران
hamedrafiee@ut.ac.ir
حامد
اکبرپور
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهران
akbarpoor_hamed@ut.ac.ir
10.30490/aead.2019.91243
با توجه به اهمیت منطقهبندی استانهای کشور برای تولید هدفمند محصولات کشاورزی، هدف این تحقیق، گروهبندی استانهای تولیدکننده گندم دیم و آبی براساس شاخصهای مزیت فیزیکی و نوسان آن طی دوره 92-1362 با استفاده از روش تاکسونومی بود. نتایج نشان داد که در مجموع طی دوره 30 ساله، استان کرمانشاه با لحاظ شاخصهای مزیت مقیاس و کارایی و نوسان این شاخصها، حائز مناسبترین اولویت در تولید گندم آبی بود و استانهای کهگیلویه و بویراحمد، مرکزی، لرستان، گلستان، خراسان شمالی و ایلام در گروه دوم قرار گرفتند. استانهای مازندران و بهویژه گیلان در تولید گندم آبی در گروه و اولویت آخر دستهبندی شدند. در خصوص گندم دیم، استانهای کردستان، خراسان رضوی، آذربایجانغربی، کرمانشاه، همدان و زنجان حائز مناسبترین اولویت بودند و استانهای گیلان، مرکزی، سیستان و بلوچستان و خوزستان در گروه آخر اولویت تولید گندم دیم قرار گرفتند. درنهایت، نقشه الگویی مزیت تولید گندم به عنوان معیاری برای تخصیص حمایتها و سیاستگذاری در آینده ارائه شد.
نقشه ملی,مزیت,گندم,ایران
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91243.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91243_c5cc408813ef53affa1ec86051f0e185.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
رتبه بندی شهرستان های استان کرمان به منظور دریافت اعتبارات کشاورزی
119
140
FA
سکینه
شمس الدینی
دانشجوی دکتری بخش اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
shsakineh@gmail.com
حسین
مهرابی بشرآبادی
0000-0002-6169-8081
استاد بخش اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
hmehrabi@uk.ac.ir
محمد علی
یعقوبی
دانشیار بخش ریاضی کاربردی، دانشکده ریاضی دانشگاه شهید باهنر کرما
yaghoobi@uk.ac.ir
صدیقه
نی ئیان
استادیار بخش اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
s.nabieian@uk.ac.ir
محمد رضا
پورابراهیمی
استادیاربخش مدیریت، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
m.pourebrahimi@gmail.com
10.30490/aead.2019.91245
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که در استان کرمان توزیع اعتبارات کشاورزی از الگوی مشخصی پیروی نمیکند. هدف این پژوهش پیدا کردن شاخصهایی جهت توزیع اعتبارات کشاورزی در استان کرمان بوده است. برای تصمیمگیری نهایی از اطلاعات پرسشنامهای وآمارهای رسمی و از روش FAHP و TOPSIS برای توزیع اعتبارات کشاورزی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در شرایط موجود شهرستانهای کرمان، رفسنجان و شهر بابک به ترتیب با ضریب نزدیکی 80/0، 291/0و 290/0 در رتبههای اول تا سوم و شهرستانهای زرند و سیرجان در اولویتهای آخر دریافت اعتبارات کشاورزی قرار دارند. با توجه به شاخصهای 17گانه و محاسبات تحقیق باید شهرستانهای بم، کرمان و بافت به ترتیب با ضریب نزدیکی 52/0 ، 51/0 و 24/0 در اولویتهای اول تا سوم قرار گیرند. همچنین برنامه ساماندهی اراضی کشاورزی و حفاظت آب و خاک با ضریب 635/0 دارای بالاترین اولویت دریافت اعتباری است. در پایان توصیه میشود برای توزیع اعتبارات کشاورزی در استان کرمان به برنامه ساماندهی اراضی کشاورزی، حفاظت آب و خاک و شهرستانهای اولویتدار سیاست برنامهای یعنی شهرستانهای بم، کرمان و بافت توجه شود.
اعتبارات کشاورزی,فرایند تحلیل سلسه مراتبی فازی,تاپسیس,کرمان
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91245.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91245_e3c7c1b324531239a9da001b0b4e0530.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
بررسی برنامة مبادلة مجوزهای آبی بین کشاورزان در اراضی پایین دست سد وشمگیر
141
170
FA
جواد
شهرکی
دانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان
j.shahraki@eco.usb.ac.ir
پری ناز
جانسوز
دانشجوی دکتری دانشکده علوم زیست محیطی و کشاورزی پایدار، دانشگاه سیستان و بلوچستان
p.jansouz@gmail.com
محمد
عبدالحسینی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
10.30490/aead.2019.91246
برنامه مبادلات مجوزهای آبی در دهه های اخیر به دلیل کارایی آن در برخورد با مسئله کمبود آب از طریق استفاده کمتر سیستم نسبت به برنامه عدم مبادله و ایجاد مازاد آب برای مصارف با ارزش بالاتر، به خصوص در مناطق خشک و نیمهخشک توسعه پیدا کرده است. لذا در این تحقیق، به منظور بررسی برنامه مبادله مجوزهای آبی بین کشاورزان، دو برنامه تخصیص آب، تحت سیستم عدم مبادله و مبادله براساس مدل برنامهریزی تصادفی با پارامترهای بازهای طراحی شد. سپس نتایج حاصل از دو برنامه براساس شاخص حجم آب مازاد و میزان کاهش در کمبود آب مقایسه گردید. برای این مطالعه، تعداد ۴۰ مزرعه موجود در روستای یلمه سالیان و ۳۰ مزرعه موجود در روستای شیخآباد که همگی از آب سد وشمگیر واقع در شهرستان آق قلا تغذیه شده و با شرکت آببران سد قرارداد دارند، انتخاب شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که تخصیص آب تحت برنامه مبادله منجر به آب مازاد در روستای یلمه سالیان، با حد پایین و بالای بازه برابر با ] ۷۱/۳۷۴ ,۶۹/۲۶۱[ هزار مترمکعب و کاهش در کمبود آب برابر با بازه ]۶۴/۴۸۶ , ۶۱/۲۹۸[ هزار مترمکعب با حفظ سودی معادل با بازه]۵۷/۳۵۱ ,۹۱/۲۳۷[ میلیون تومان و در روستای شیخآباد، منجر به مازاد آبی برابر با بازه]۱۲/۲۴۴ ,۱۷۶[ هزار مترمکعب و کاهش در کمبود آبی با بازهای معادل با ]۰۴/۳۱۷ ,۴۴/۲۲۸[ هزار مترمکعب با حفظ سودی برابر با بازه ]۱۰/۲۱۰ ,۳۹/۱۴۱[ میلیون تومان نسبت به برنامه عدم مبادله مجوزهای آبی شده است. با توجه به نتایج فوق میتوان گفت که برنامه مبادله مجوزهای آبی کشاورزان منجر به مازاد آب می شود و کمبود آب را تا حدی که از سود سیستم کاسته نشود جبران خواهد کرد و در صرفه جویی در مصرف آب و تخصیص کاراتر آن، به خصوص در فصل خشک، اثربخش خواهد بود.
برنامهریزی تصادفی با پارامترهای بازهای,عدم حتمیت,کمآبی,یلمه سالیان,شیخآباد
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91246.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91246_425a9e86bc6f3e93733167e2ff1aa398.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
برآورد ارزشافزودة بالقوة زیربخشهای کشاورزی ایران (مقایسة رهیافتهای نوین و مرسوم)
171
204
FA
زینب
امیدوار
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
zeynab.omidvar@srbiau.ac.ir
رضا
مقدسی
0000-0002-2567-7144
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
r.moghaddasi@srbiau.ac.ir
10.30490/aead.2019.91247
برآورد ارزش افزوده بالقوه زیربخشهای کشاورزی و شکاف آن با مقادیر بالفعل، نقش مهمی در تنظیم سیاستهای مرتبط با رشد بخش ایفا میکند. هدف اصلی در این مقاله تخمین ارزش افزوده بالقوه زیربخشهای کشاورزی ایران بوده است. به این منظور از فیلترهای هودریک پرسکات، باکستر کینگ و کریستیانو فیتز جرالد و آمار سالانه برای دوره زمانی 1370 الی 1393 استفاده شد. پس از برآورد ارزش افزوده بالقوه و محاسبه شکاف آن با مقادیر بالفعل، به بررسی اثر مقدار تولید، قیمت، تسهیلات و یارانه بر شکاف ارزش افزوده در زیربخشها پرداخته شد. نتایج نشان داد که ارزش افزوده بالقوه در دوره زمانی مورد بررسی اختلاف فاحشی با مقدار بالفعل دارد و در اکثر مواقع بیشتر از آن است. این امر نشاندهنده ظرفیتهای بلااستفاده بخش کشاورزی است. نتایج حاصل از تحلیلهای رگرسیونی نیز نشان داد که در زیربخشهای دامپروری و شیلات میزان تولید اثر معنی دار و مثبتی بر شکاف دارد. در پایان، توجه بیشتر به تأمین زیرساختها و اعتبارات مورد نیاز جهت استفاده از ظرفیتهای بالقوه زیربخشهای مختلف پیشنهاد شد.
ارزش افزوده بالقوه,فیلتر هودریک پرسکات,فیلتر باکستر کینگ,فیلتر کریستیانو فیتز جرالد,کشاورزی
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91247.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91247_0c016de3bd9cd5d7b77320e3a6ad0ef4.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
مدیریت ریسک خشکسالی کشاورزی با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندشاخصة فازی در شهرستان فردوس
237
274
FA
سید محمد
خلیلی
دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه فردوسی مشهد
m.khalili@stu.um.ac.ir
زهرا
ناجی عظیمی
دانشیار گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه فردوسی مشهد
znajiazimi@um.ac.ir
سمیرا
حرثی
دانشجوی کارشناسی مدیریت دولتی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه فردوسی
samirahersi@yahoo.com
10.30490/aead.2019.91250
یکی از مهمترین بخشهای آسیبپذیر از پدیده خشکسالی، کشاورزی بوده که تأثیر مهمی بر اقتصاد کشورها دارد. در بسیاری از پژوهشهای پیشین، مدیریت ریسک خشکسالی به عنوان یکی از مناسبترین روشهای علمی مدیریت خشکسالی مطرح شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با اهداف شناسایی شاخصهای تبیینکننده ریسک خشکسالی کشاورزی و ایجاد چارچوبی برای تدوین یک برنامه عملیاتی مقابله با ریسک خشکسالی کشاورزی در شهرستان فردوس استان خراسان جنوبی انجام شده است. در این پژوهش با تهیه لیستی از مهمترین اقدامات پاسخگویی به ریسک خشکسالی کشاورزی و تعیین اهمیت نسبی هر یک از آنها، اولویتبندی اولیه این اقدامات و سپس اولویتبندی نهایی آنها براساس اولویتبندی اولیه، هزینه اجرا و مشکلات اجرا صورت گرفت. با توجه به اولویتبندی شاخصهای ریسک خشکسالی کشاورزی و اقدامات پاسخگویی به ریسک براساس نظر خبرگان و متغیرهای کلامی، در این پژوهش از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین اوزان شاخصها و از روش تاپسیس فازی برای اولویتبندی اقدامات پاسخگویی به ریسک خشکسالی کشاورزی استفاده شد. با استفاده از رویکرد پیشنهادی این تحقیق در مورد مدیریت ریسک خشکسالی کشاورزی در شهرستان فردوس استان خراسان جنوبی مشخص شد مهمترین شاخص تبیینکننده این ریسک «کاهش آبهای سطحی و زیرزمینی برای استفاده در بخش کشاورزی» و مناسبترین اقدام برای پاسخگویی به آن «آبیاری زیرسطحی» بوده است.
خشکسالی,مدیریت ریسک,تحلیل سلسله مراتبی فازی,تاپسیس فازی,شهرستان فردوس
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91250.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91250_91dd6bb36aa45531f4f9d217064387d7.pdf
موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
اقتصاد کشاورزی و توسعه
1022-4211
2645-6443
27
1
2019
05
22
آسیبشناسی تفاهمنامة تعرفة ترجیحی جمهوری اسلامی ایران و ازبکستان با نگاهی به ظرفیت بخش کشاورزی
275
298
FA
مریم
ریاضی
دانشجوی دکتری اقتصادکشاورزی
riazi.mary@gmail.com
مهدی
کاظم نژاد
استادیار و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش های برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
kazemnejad@gmail.com
10.30490/aead.2019.91251
بررسی روند توسعه قراردادهای دوجانبه نشان میدهد که در چند دهه اخیر، کشورها به انعقاد قراردادهای دوجانبه و منطقهگرایی نوین توجه فزایندهای کردهاند. ایران نیز همانند کشورهای جهان با این جریان همسو شده و توافقات و موافقتنامههایی را برای گسترش روابط تجاری با همسایگان خود منعقد کرده است. در این پژوهش، با استفاده از مدل اسمارت، به بررسی ابعاد گوناگون توافقنامه تعرفه ترجیحی با کشور ازبکستان، که در سال 1382 به امضای طرفین رسید، پرداخته شد. اطلاعات مورد بررسی در این پژوهش آمار واردات و صادرات دو کشور از سال 1382-1395 است. نتایج نشان داد که در مدت 5 سال اول توافقنامه، تراز مبادلات تجاری دوکشور به نفع کشور ازبکستان بوده و این توافقنامه نتوانسته برای کشور ایران تجارت به همراه داشته باشد که از دلایل آن میتوان به انتخاب نامناسب کالاها برای دریافت تخفیفات تعرفهای اشاره کرد. بنابراین میتوان گفت که میزان تخفیف های اعمال شده دقت کارشناسی لازم نداشته و نتوانسته است کمکی به تجارت ایران بکند. از این رو، پیشنهاد می شود علاوه بر تغییر فهرست پیشنهادی کالاهای ایرانی، میزان تخفیفات تعرفه ای به نحوی طراحی گردد که به بهبود روابط تجاری هر دو کشور کمک شود. با توجه به نتایج این مطالعه، میتوان از ظرفیتهای صادراتی بخش کشاورزی ایران همانند مرغ، گندم، شکر و مشتقات آن و فراورده های غذایی در اصلاح فهرست کالاهای منتخب موافقتنامه مذکور استفاده کرد.
تخفیفات تعرفه ای,تراز تجاری,ایجاد تجارت,انحراف تجارت
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91251.html
http://aead.agri-peri.ac.ir/article_91251_73978beef8c37423b0d544e1de8026e6.pdf