موسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220To evaluate the impacts of variable support price on the components of government welfare costs in the markets for wholesale and on farm production for wheatبررسی اثر قیمت تضمینی بر اجزای هزینه حمایتی دولت در ادغام بازارهای عمده فروشی و سر مزرعه گندم در ایران1265897010.30490/aead.2006.58970FAمجید احمدیانJournal Article20180314 This paper develops a theoretical model and that its results are applied to analyze the welfare effects of variable price support (VPS) schedule for wheat output in both retail farm market and the wholesale market in the framework of partial equilibrium. It turns out that the farm price support program leads to lower its inefficiency impacts on social welfare because net consumer surplus becomes higher as compared with net producer surplus in the wholesale market. However, producers are benefited net surpluses more than the consumers in the retail farm market. امروزه برای تجزیه و تحلیل اثر قیمت تضمینی گندم بر قیمت محصول، الگوی کشت، فرسایش و کیفیت خاک و سرمایهگذاری در امر حفاظت از خاک و نیز تقاضا و قیمت نهادههای کشاورزی توجه خاصی مبذول میشود. در این مقاله اثر قیمت تضمینی گندم بر تغییر در مازاد خالص مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و ناکارایی رفاهی در تولید و مصرف بررسی شده است. در مدل عرضه و تقاضای طراحی شده، منحنی عرضه بازار عمده فروشی را با بازار سر مزرعه ادغام میکند، ولی منحنی تقاضای عمده فروشی به اندازه هزینههای انتقال تغییر مکان میدهد و به موازات خود منحنی تقاضای سر مزرعه را بهوجود میآورد. در این تحقیق برای دوره زمانی 1370 تا 1379 منحنیهای عرضه و تقاضای گندم با به کارگیری روش شبیهسازی براورد شده و سپس قیمت تعادلی تعیین گردیده و سرانجام نسبت قیمت تضمینی گندم به قیمت تعادلی، بهعنوان پارامتر کلیدی، محاسبه شده است. این پارامتر در محاسبه عناصر تشکیل دهنده مازاد خالص اجتماعی و اجزای هزینههای ناکارایی رفاهی در تولید و مصرف سهم قابل توجهی دارد. نتایج این مقاله نشان می دهد که قیمت تضمینی گندم منفعت اضافی مصرفکنندگان را نسبت به تولیدکنندگان میافزاید و از بار هزینه تحمیلی بر دوش جامعه می کاهد. بنابراین، پیشنهاد میشود در محاسبه رابطه قیمت تضمینی گندم و تعیین سهم اجزای آن و نیز تعدیل و تصحیح آن با شرایط اقتصادی بازنگری کلی شود. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58970_4468f16153dbeb4e9d697c99c18391b4.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Determination of wheat growers\' attitude towards risk A case study of Golestan province farmersتعیین گرایش کشاورزان گندمکار به ریسک مطالعه موردی استان گلستان27445897110.30490/aead.2006.58971FAرحمت فردوسیمجید کوپاهیJournal Article20180314 In this study the attitude of wheat growers towards risk and their loss management approaches in case of facing with a probable disaster were studied. For this purpose, the expected utility theory and direct elicitation of utility function approach were used. Data were gathered from a sample of 126 wheat growers in Golestan province through direct interview. The results of the study showed that 88 percent of the sample farmers indicated risk aversion attitude and they were in the range of medium of risk aversion. Furthermore, in case of being faced with a disaster and loss of crop, they would use loan and credit as a main tool for financing and managing the situation. در این تحقیق گرایش کشاورزان گندمکار نسبت به ریسک و روشهای مدیریت خسارت، که در صورت وقوع خسارت احتمالی به کار گرفته میشود، مشخص شده است. برای تعیین گرایش به ریسک نظریه مطلوبیت انتظاری و روش استخراج مستقیم تابع مطلوبیت مورد استفاده قرار گرفته است. به این منظور با 126 کشاورز گندمکار استان گلستان مصاحبه و پرسشنامه های مربوط به آنها تکمیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که 88 درصد از گندمکاران ریسک گریزند و اکثراً در طبقه ریسک گریز متوسط جای می گیرند. علاوه بر این، در صورت وقوع خسارت و از بین رفتن محصول، گندمکاران از وام و اعتبارات به عنوان ابزار اصلی تأمین مالی خسارت و مدیریت آن استفاده میکنند. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58971_13fb668ba6c1d820d3a8af42cc5d3b6c.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Evaluating technical efficiency factors of wheat productionبررسی عوامل اثر گذار بر کارایی فنی تولید گندم45605897210.30490/aead.2006.58972FAسید حبیب اله موسویصادق خلیلیانJournal Article20180314 Wheat is the major food in Iran and usually considers as strategic product affecting social, economical and political affairs. Particularly, its self-sufficiency has been always an important issue for Iranian government. The government intervention on wheat market has not been efficient, and causes to reduce welfare . Thus, study of production conditions is useful to achieve this purpose. The objective of this study was to estimate the technical efficiency of wheat farms in south west of Iran by estimating stochastic frontier production function. This study was consisted of two steps. In the first step, a translog production function was estimated then the technical efficiency of each farm was calculated. In the second step, technical efficiencies were regressed on set of managerial dummy variables to evaluate the influence of each variable on the level of technical efficiency. These variables were consisted of trickle irrigation system, extension activity (education and experience) and farm size. The results indicated that all these variables had positive effect on the technical efficiency level with statistically significance. The results were also indicated that technical efficiency improvement may consider as government intervention in wheat production in order to extend wheat supply and increase social welfare. گندم غذای اصلی مردم ایران و همواره محصولی مهم بوده که جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی مردم را تحت تأثیر خود داشتهاست. از این رو تولید گندم و خودکفایی آن یکی از مهمترین اهداف دولت بودهاست. تلاش دولتهای مختلف در زمینه اصلاح بازار گندم معمولاً ناکارا و هزینه بر بوده و باعث کاهش سطح رفاه شدهاست، بنابراین اصلاح نظام تولید گندم به منظور دستیابی به خودکفایی الزامیاست. هدف این مطالعه تخمین کارایی فنی تعدادی از مزارع گندم در شهرستان شهرکرد از طریق تخمین تابع تولید مرزی تصادفی است. اطلاعات لازم از 29 مزرعه و در طول سالهای 1377-1383به روش نمونهگیری تصادفی ساده به دست آمد. این مطالعه در دو بخش انجام گرفت؛ در بخش اول تابع تولید ترانسلوگ با مشاهدات ترکیبی ( panel data ) تخمین زده شد و در محاسبه کارایی فنی مزارع به کار رفت. در بخش دوم عوامل اثر گذار بر کارایی فنی به کمک مجموعهای از متغیرهای موهومی ارزیابی گردید. این متغیرها شامل کاربرد آبیاری تحت فشار، فعالیتهای آموزشی و ترویجی و اندازه مزارع میباشند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تمامی این متغیرها دارای اثر مثبت و معنیدار بر کارایی فنی مزارع بودهاند. همچنین افزایش کارایی فنی تولید میتواند به عنوان هدف دولت در تولید گندم به منظور افزایش تولید و عرضه گندم و سرانجام خودکفایی این محصول در نظر گرفتهشود. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58972_4081a20af64570b0c3ea9ba59669d196.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Non-tariff barriers quantification procedures A case study on agriculture sector of Iranبررسی روشهای مختلف کمی سازی موانع غیرتعرفه ای و محاسبه معادل تعرفه ای محصولات کشاورزی61865897310.30490/aead.2006.58973FAولی اله فریاد رسرضا مقدسیJournal Article20180314 Iran has recently moved toward more trade liberalization in order to comply its trade regulations by international ones. Removing non-tariff barriers (NTBs) and replacing by tariff equivalents (so called tariffication) is clearly emphasized in articles 115 and 33 of the third and fourth five years cultural, economic and social development plans respectively. In this paper different procedures on NTBs quantification are fairly compared and applied for agriculture sector. The main findings show that tariff equivalents of non-tariff measures applied for meat products, grains, some vegetables and pulses had positive sign in whole period under studying(1997-2003). Meanwhile the respected values for some horticultural products, dairy, egg and honey were negative. ایران نیز همچون کشورهای دیگر به منظور تطابق ساختار تجاری خودش با موازین بینالمللی و حرکت به سمت آزادسازی تجاری در سالهای اخیر قدمهایی برداشته است. حذف موانع غیرتعرفهای و معادلسازی آنها با تعرفه در ماده 115 قانون برنامه سوم و ماده 33 قانون برنامه چهارم به وضوح تصریح شده است. در این راستا در سال 1382 برای اولین بار سعی شده است جریان تجاری به حمایتهای تعرفهایمتکیشودوموانع غیرتعرفهای حذف و معادل تعرفهای جایگزین آن گردد. گزینش روش مناسب کمی سازی موانع غیرتعرفهای و تعیین معادلهای تعرفهای برای آنها، حداقل از دو منظر اساسی درخور توجه جدی است. از بعد مطالعاتی اشتباه احتمالی در مقداری کردن این موانع موجد اریب نتایج مطالعاتی متکی به این اندازه ها (همچون بررسی اثرگذاری این موانع بر جریان تجارت و رفاه اجتماعی) خواهد شد. از منظر سیاستگذاری و اجرایی اشتباه محاسباتی در این زمینه منجر به تعیین معادلهای تعرفهای اشتباه و در نتیجه عدم حمایت مناسب از تولیدات داخلی یا حمایتهای بیش از اندازه و غیرضرور میگردد. لذا لازم است روشهای مختلف کمی سازی و تعیین نرخهای معادل تعرفهای برای گزینش روش مناسب مقایسه و ارزیابی شوند. در مطالعه حاضر این مهم در حد آمار و اطلاعات موجود بر روی محصولات کشاورزی ایران طی دوره 1376-82 بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کاربردی ترین روش در مطالعات محصولی، رویکرد شکاف قیمتی است و بررسی معادلهای تعرفه ای در بخش کشاورزی ایران با این روش گویای این واقعیت است که در اکثر محصولات روندی افزایشی بر معادلهای تعرفه ای حاکم بوده و نتایج معادل تعرفه ای در مطالعات مختلف از حیث علامت عمدتاً سازگار اما از لحاظ عددی نتایج متفاوت بوده است. همچنین وضعیت معادل تعرفه ای با استفاده از روش شکاف قیمتی نشان می دهد که تولیدات گوشتی، غلات، برخی از سبزیها و حبوبات در تمام دوره یا در سالهای پایانی معادل تعرفه ای مثبت داشته اند. معادل تعرفه ای بیشتر محصولات باغی، تولیدات لبنی و تخم مرغ و عسل و برخی از سبزیها نیز منفی بوده است. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58973_85dc44dd3de99f22260ca4cb6a4a314a.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Rice protection policies in Iranبررسی سیاستهای حمایتی برنج در ایران871065897410.30490/aead.2006.58974FAکیومرث نوریJournal Article20180314 Rice is a strategic agricultural product in Iran. It has been a major imported agricultural commodity for the past two decades in this country. The main purpose of this study has been to analyze the protection of the major rice varieties in Iran. The official data from agricultural ministry (during1994-2000) were applied to measure the market price support, and payments based on use of inputs (input support) for the Iranian major rice varieties, especially in Gilan and Mazandaran provinces. Results show that the qualified long-grain rice variety has benefited from the highest market price support in the Gilan and Mazandaran provinces. But input based payments may have different effects on production and trade in comparison with the output bases payments, depending on the kind of input. Also, the results show that, although the qualified long-grain rice has the most portion of the production volume in the Mazandaran province, but the high-yield long-grain rice gains the highest portion of input supports, because of more use of inputs per hectare. Finally, the qualified long-grain rice gains more input support, because of having more cultivation area in the both provinces. برنج محصولی راهبردی و در دو دهه اخیر یکی از مهمترین محصولات وارداتی کشاورزی کشور بوده است. اخلالهای موجود در سیاستگذاری از تبدیل شدن ظرفیتهای بالقوه تولید این محصول به بالفعل جلوگیری کرده است. هدف از مقاله حاضر بررسی حمایتهای انجام شده از این محصول است. لذا با بررسی تعرفه و محاسبه حمایت قیمتی بازار و حمایت نهادهای، وضعیت حمایت ازگروههای عمده برنج (برنج دانه بلند مرغوب، برنج دانه بلند پرمحصول، برنج دانه متوسط مرغوب و برنج دانه کوتاه) بررسی میشود. این تحقیق بر اساس آمارواطلاعاتطرحهزینهتولیدوزارتجهادکشاورزی طی دوره 1373-80 به اجرادرآمده است. بررسی تعرفه، به عنوان سیاست محدودکننده واردات، در خصوص برنج نشان میدهد که این سیاست کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. حمایت قیمتی بازار از گروههای عمده برنج در دو استان گیلان و مازندران نشان میدهد که در استان گیلان بالاترین حمایت قیمتی بازار متعلق به برنج دانه بلند مرغوب است. میزان تولید و سطح زیرکشت این گونه از برنج نیز در حال افزایش میباشد. در استان مازندران دو گونه دانه بلند (مرغوب و پرمحصول) بیشترین حمایتهای قیمتی و برنج دانه بلند مرغوب بیشترین سهم تولید این استان را به خود اختصاص دادهاند. از سوی دیگر، برنج دانه بلند پرمحصول به دلیل بیشتر مصرف کردن نهادهها در هر هکتار از حمایت نهادهای بیشتری برخوردار شده است. اما به دلیل آنکه سطح زیرکشت برنج دانه بلند مرغوب در هر دو استان بیشتر از گروههای دیگر بوده، درکلحمایت نهادهای(و در نتیجه یارانه نهادهای) بیشتر به ایننوعبرنجاختصاصیافتهاست. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58974_1b3aad1149721ba1de626a73f595196b.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Evaluation of marketing system of poultry and livestock production cooperatives in the selected provinces of Iranارزیابی وضعیت بازاریابی تعاونیهای تولید دام و طیور مطالعه موردی استانهای منتخب1071325897510.30490/aead.2006.58975FAخلیل کلانتریمحمود قهرمان زادهعلی اسدیJournal Article20180314 In spite of a rapid expansion of production cooperatives in rural areas, still scientific principles are not applying on production, distribution and marketing processes. Thus, these organizations are facing with various problems, not only in production, but also in marketing affairs. The main objective of this paper is evaluation of marketing system of poultry and livestock production cooperatives, and formulating an appropriate solution for improving their marketing system. To achieve this objective the required data were collected by questionnaire from 360 producers, 160 poultry and livestock cooperatives, 320 wholesalers, 320 retailers, and 340 consumers, trough field survey method in five provinces of Iran. Then, marketing marginal function was estimated to determine the factors affecting marketing marginal of cooperatives. The results show that sufficient attentions are not given to the distribution channel of goods through producers to cooperative, retailers as well as consumers. Also production cooperatives instead of providing their production directly to the consumers, they provide mostly to the wholesalers. The results also indicate that more than 80% of changes in marketing margins of production cooperatives are explained by three factors of retail prices, marketing expenditures and the selling price of goods. هدف اصلی این مقاله بررسی و ارزیابی وضعیت موجود نظام بازاریابی تعاونیهای تولید دام و طیور روستایی تحت پوشش وزارت جهاد کشاورزی و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود نظام بازاریابی آنهاست. به منظور دستیابی به این هدف آمار و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و از طریق پیمایش میدانی و تکمیل پرسشنامه از 360 تولیدکننده عضو تعاونیهای تولید، 160 تعاونی تولید دام و طیور، 320 عمدهفروش، 320 خردهفروش و 340 مصرفکننده تولیدات دامی در استانهای آذربایجان غربی، کرمان، خراسان، مازندران و تهران در سال 1382جمعآوری گردید و سپس نظام بازاریابی حاکم بر تعاونیهای تولید ارزیابی شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کانال توزیع و انتقال کالا از طریق تولیدکننده به تعاونی تولید و از آن به خردهفروشان و سپس مصرفکنندگان محصولات دامی کمتر مورد توجه واقع شده است. همچنین تعاونیهای تولید در اغلب موارد، محصولات دامی را به عمدهفروشان تحویل دادهاند تا به مصرفکنندگان به طورمستقیم. بیش از 80 درصد از تغییرات حاشیه بازاریابی تعاونیهای تولید نیز تحت تأثیر سه متغیر سطح قیمتهای خرده فروشی، هزینههای بازاریابی و ارزش کالای فروخته شده است. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58975_7a71f4dab88b2683996ab3666e12c456.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Capacity measuring of horticulture production and exportation in Kordestan provinceظرفیت سنجی توانمندیهای تولیدی و صادراتی محصولات باغی استان کردستان1331445897610.30490/aead.2006.58976FAبیژن صفویفریدون احمدیJournal Article20180314 Agriculture sector has an special position in Iranian economy. Kordestan province with the special climatic is considered to be one of the important areas for horticulture activities in the country. This article, is trying to recognize and introduce the comparative advantages as well as social gains of horticultural sector in the Kordestan. For this purpose Domestic Resource Cost (DRC) index and Analytical Matrix have been used. Results show that during 2002 to 2005, walnut, apple and cherry have most and peach (shaftaloo) and almond have least advantages among other garden products. Also during this period, walnut production has the most and peach (shaftaloo) and almond have the least benefit in the economic point of view. بخش کشاورزی در میان بخشهای اقتصادی ایران جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است . استان کردستان، به عنوان یکی از استانهای کشور، با توجه به شرایط اقلیمی و آب و هوایی خاص خود از استعداد مناسبی برای پرورش محصولات باغی برخوردار است . در این مقاله تلاش شده است محصولاتی که در استان کردستان دارای مزیت نسبی و منفعت اجتماعی هستند شناسایی و معرفی شوند. در تعیین مزیت نسبی محصولات باغی در استان کردستان از شاخص هزینه منابع داخلی (DRC) و ماتریس تحلیل سیاستی استفاده شده است . نتایج نشان میدهد که از میان محصولات باغی منتخب در استان کردستان طی سالهای 1381 تا 83 گردو ، سیب و گیلاس بیشترین مزیت نسبی و شفتالو و بادام کمترین مزیت نسبی را داشتهاند .همچنین به لحاظ منفعت اقتصادی، کشت گردو در استان کردستان در رده اول و محصولات شفتالو و بادام در رده آخر بودهاند. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58976_5dc283988d6dbd35c5cd342eae4f7927.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Study on cumin comparative advantage in Iran and some other selected countriesبررسی مزیت نسبی زیره سبز ایران در مقایسه با گروه کشورهای منتخب1451545897710.30490/aead.2006.58977FAحسین فرقانیمهدی کیانی ابریJournal Article20180314 This paper examines cumin export comparative advantage for Iran and some other trade competitors using revealed comparative advantage (RCA) index during 1997-2000.Main findings revealed declining trend about 45 percent in RCA for Iran. برای اینکه در فرایند جهانی شدن اقتصاد بتوانیم سهم معقولی را به خود اختصاص دهیم و با گذشت زمان جایگاه خود را بهبود بخشیم باید مزیتهای بالفعل و بالقوه کشور را شناسایی کنیم تا در صحنه تجارت جهانی مزیتهای مطلوبتری را به خود اختصاص دهیم. بر همین اساس ، تحقیق حاضر با استفاده از محاسبه شاخص مزیت نسبی آشکار شده [1] ( RCA ) در صدد تعیین جایگاه ایران در صادرات زیره سبز و رتبه آن در بین کشورهای عمده صادرکننده این محصول است. به همین منظور اطلاعات مربوط به صادرات زیره سبز ایران و چند کشور منتخب که بیشترین صادرات این محصول را به خود اختصاص دادهاند در سالها 1997-2000 میلادی جمع آوری گردیده و سپس شاخص RCA برای این سالها به تفکیک هر کشور محاسبه و رتبه ایران در سالهای مزبور تعیین شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کشور ایران در سال 1997 با 84/18 RCA= رتبه دوم و در سال 1998 با 23/26 = RCA رتبه اول و در سال 1999 با 64/18 RCA= رتبه اول و در سال 2000 با 12/10 = RCA رتبه دوم را در بین کشورهای مورد بررسی به خود اختصاص داده است . به عبارت دیگر مزیت نسبی ایران از سال 1997تا سال 2000 روند نزولی داشته است. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58977_6d003989cee032c11d40c76299cd08b4.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Position of extension approaches in sustainable development of agriculture in Iranجایگاه رهیافتهای ترویجی در توسعه کشاورزی پایدار ایران1551805897810.30490/aead.2006.58978FAعلیقلی حیدریاسماعیل شهبازیسید محمود حسینیJournal Article20180314 In extension work, indeed, approaches form the essence of an extension system, in which target populations are offered a variety of messages provided by extension system/systems. In this research, the most important characteristics, constraints and advantages of the well- known extension approaches all over the world are delineated ,however, in brief .It then examines, on an analytical basis, the viewpoints of national extension specialists in terms of level of employing each individual approach in both concerned ex-ministries , i.e. ministry of Jihad-e Sazandegi (moj) and ministry of agriculture (moa);as well as the capability of the approaches to be used in ministry of Jihad-e agriculture (moja). In terms of the type of extension approach employed by moa, findings well reveal general agricultural extension approach as the dominant one. According to respondents, commodity specialized approach, technical change approach and project approach come respectively after the above - mentioned foremost approach. Respondents regard, however, participatory approach and general extension approach as the most widely – used approaches in moj. Findings also reveal that approaches like participatory extension, farming systems research and extension (FSRE), and integrated rural development are more capable of being used as appropriate extension approaches for moja. دکتر علیقلی حیدری * ، دکتر اسماعیل شهبازی * ، دکتر سید محمود حسینی * ترویج کشاورزی به طور کلی شامل نظام آموزشی غیررسمی است که ارباب رجوع آن را عمدتاً مردم روستایی با اشتغال اولیه کشاورزی تشکیل می دهند. رهیافتهای ترویجی شکل و فرم کار و جوهر یک نظام ترویج است و نظام به کمک آنها انواعی از پیامها را تهیه می کند و به مردم می رساند. در این تحقیق مهمترین رهیافتهای ترویج، که در مناطق مختلف جهان و در ایران کم و بیش به کار گرفته شده است، با بیان مهمترین ویژگیها، مسائل ومشکلات و مزایا به اختصار بررسی شده و سپس از دیدگاه متخصصان ترویج کشور میزان کاربرد هر رهیافت در وزارتخانه های کشاورزی سابق، جهاد سازندگی سابق و جهاد کشاورزی کنونی به منظور تحقق توسعه پایدار کشاورزی مورد مطالعه و سنجش قرار گرفته است. رهیافتهای مورد استفاده در وزارت کشاورزی به ترتیب عبارتند از رهیافت متعارف ترویج، تخصصی کالا، دگرگونی فنی و پروژهای و در وزارت جهاد سازندگی شامل رهیافت مشارکتی، متعارف ترویج و توسعه جامع روستایی بوده است .همچنین در خصوص رهیافتهای ترویجی مناسب برای استفاده در وزارت جهاد کشاورزی به ترتیب رهیافتهای مشارکتی، تحقیق و ترویج در نظامهای زراعی و توسعه جامع روستایی پیشنهاد شده است. از ویژگیهای مهم پژوهش حاضر می توان به جامعیت آن از لحاظ ابعاد موضوعی و نگرش گذشتهنگر و جهتگیری مطلوب برای آینده به منظور تحقق توسعه پایدار کشاورزی و روستایی اشاره کرد. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58978_c5f45b71806a61239ae2dea35244bc2c.pdfموسسه پژوهش های برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییاقتصاد کشاورزی و توسعه1022-421113420060220Developing bilateral agricultural knowledge and information system in farmerâs organizationsطراحی نظام دوسویه دانش و اطلاعات کشاورزی به منظور نهادینه کردن مشارکت کشاورزان در تشکلهای تولیدی1812005897910.30490/aead.2006.58979FAپیمان فلسفیسید محمود حسینیJournal Article20180314 Institutionalization of participation is a topic which was under consideration in various ways in scientific – extensional communities in the last decades, but it has not been given much value in our country . The goal of this study is to develop an extensional model to institutionalize farmers participation in farmers organizations . The method used in this study is a mixed methodology, using qualitative and quantitative approaches. In the qualitative phase, by making use of interpretive-qualitative research method , after settlement of the researcher in the target region for 6 months , about 31 rural samples and some local authorities were selected on purpose by the use of“ Snow ball “ sampling method . In the quantitative phase, different research hypothesis were tested and various aspects of the target community regarding to the main goal of the research were studied through 138 questionnaire. By combining research findings in both qualitative and quantitative part, the bilateral model of knowledge and information was gained in order to institutionalize participation in farmer organizations. This model has various aspects and can be used in the process of creating evolution in the farming systems. نهادینه شدن مشارکت مبحثی است که در چند دهه اخیر به شکلهای مختلف در محافل و مجامع علمی ـ ترویجی مطرح بوده، اما در کشور ما آن گونه که شایسته آن است بدان توجه نشده است. از سویی زمینههای بسیار متعدد و متنوعی در بخش کشاورزی و در جوامع روستایی وجود دارد که با شناسایی و به کارگیری آنها میتوان تحولات عظیمی در عرصه ترویج کشاورزی به وجود آورد. براین اساس هدف کلی تحقیق حاضر طراحی یک مدل ترویجی به منظور نهادینه کردن مشارکت کشاورزان در تشکلهای تولیدی و صنفی است. روش به کاررفته در این تحقیق، روش ترکیبی یا توأمان است. در این روش با به کارگیری دو رهیافت کیفی و کمی میتوان به سئوالات تحقیق پاسخ گفت و به هدفهای آن دست یافت. در فاز کیفی تحقیق با استفاده از روش تحقیق کیفی توصیفی پس از استقرار محقق در منطقه مورد مطالعه به مدت شش ماه تعداد 21 نمونه روستایی و برخی مسئولان محلی به طور هدفمند با استفاده از روش نمونهگیری «گلوله برفی» انتخاب شدند. این تحقیق در فاز کمّی از نوع پیمایشی همبستگی بوده که در رهگذر دستیابی به هدف کلی مورد نظر، یعنی طراحی مدل ترویجی برای نهادینه کردن مشارکت کشاورزان در تشکلهای تولیدی، با استفاده از ابزار پرسشنامه و نمونه گیری طبقه ای تصادفی و انتخاب 138 پاسخگو، به آزمون فرضیههای مختلف و بررسی ابعاد گوناگون جامعه مورد مطالعه در ارتباط با هدف کلی پرداخته است. از تلفیق یافته های تحقیق در دو بخش کمی و کیفی، مدل دوسویه دانش و اطلاعات به منظور نهادینه کردن مشارکت در تشکلهای تولیدی به دست آمد. این مدل ابعاد متعددی دارد و از آن می توان در فرایند ایجاد دگرگونی در نظامهای بهره برداری استفاده کرد. http://aead.agri-peri.ac.ir/article_58979_b819753020eaad7779b0671aee82ddd3.pdf